کلیـات علم شریف جفر(آموزش علوم غریبه)
غرض آن هست كه دواير را درون جفر و تكسير و غيرهما بى نـهايت هست ، علوم قریبه حوزه علمیه منتهى بعضى معروف هست جفر جامعى هم كه نوشته شده هست مربوط بـه يك دور ابجدى هست كه همين يك دور هم بى نـهايت هست و آن را كران نبود. علوم قریبه حوزه علمیه اين يك دوره ابجدى جفر جامع هم خطى هست و هم چاپى آن بـه طبع رسيده هست كه هر دو طبع و خطى آن درون نزد حضرت مولى روحى فداه موجود هست . علوم قریبه حوزه علمیه آن هم اين دوره چاپى جفر يك دوره متعارف هست كه از چهار (اااا) شروع گرديد و تا بـه چهار (غ غ غ غ ) بـه اتمام رسيد.
بيانش آنكه :
جفر را بر اساس بيست و هشت حرف ابجدى به بيست و هشت اقليم و جزء مى نامند، و هر اقليمى از اقاليم بيست و هشت گانـه را بـه بيست و هشت شـهر (يا بلد يا صفحه )، و هر شـهرى داراى بيست و هشت كوى (يا محله يا سطر) هست و كوى آن داراى بيست و هشت خانـه (يا بيت ) است . بدين صورت :
اقليم ، جزء 28
شـهر، بلد، صفحه 784=28*28
كوى ، محله ، سطر 21952=784*28
بيت ، خانـه 614654=21952*28
نحوه نوشتن جفر جامع روش خاصى دارد كه مولاى مكرم نيز که تا مقدارى آن را نوشتند، يعنى درون همان اوانى كه درون محضر جناب حجت الحق و اليقين حجة الاسلام آقا سيد مـهدى قاضى طباطبايى تشرف داشتند شروع بـه نوشتن آن نمودند كه چون خيلى وقت مى خواست با اين حال بـه نوشتن آن مشغول شدند كه درون اثناى كار جفر جامع خطى تحصيل شد.
جفر جامع را درون اقاليم و شـهرها و محله ها و خانـه بـه ترتيب ابجدى نويسند بدين صورت :
اب ج د هو ز ح ط ى ك ل
12110987654321
م ن س ع ف ص ق ر ش ت ث خ
242322212019181716151413
ذ ض ظ غ .
272625 28
بايد حروف ابجدى را درون جفر جامع از يك که تا بيست و هشت بشمار آورد نـه اينكه از يك که تا هزار محسوب داشت . يعنى بـه بُعد ابجدى گرفت نـه بـه حروف ابجدى . لذا هر اسمى كه مى خواهى درون جفر جامع بيابى . مثلا حضرت مولى مثال زد بـه ((جعفر)) كه بايد از اولين حرف آن را بـه سوى اقليم روى و دومى را بـه طرف شـهر و سومين را بـه سوى محله و چهارمى را بـه طرف خانـه . يعنى همانگونـه درون آدرس ظاهرى اول اسم استان سپس اسم شـهر و بعد از آن اسم محله و سپس اسم منزل را نام مى برى ، درون مقام نيز از باب تشبيه چنين بنما.
حالا درون كلمـه ((جعفر)) اولين حرف ((جيم )) هست كه آدرس اقليم هست يعنى اقليم سوم هست ، و بعد از اقليم ، ((عين )) ما را بـه طرف شـهر شانزدهم اين اقليم راهنمايى مى كند، و سپس ((فاء)) ما را درون آن شـهر شانزدهم از اقليم سوم بـه سوى محله هفدهم آن مى برد و وقتى بـه محله هفدهم از شـهر شانزدهم از اقليم سوم مى رساند. بعد آدرس جعفر درون جفر جامع خانـه بيستم از محله هفدهم از شـهر شانزدهم از اقليم سوم هست ، و اقليم سوم همان حرف جيم هست كه با ((ج ج ج ج )) هست .
و چون اسم راقم ((داود)) هست آدرس او درون جفر جامع ، اقليم چهارم ، شـهر اول ، محله ششم ، خانـه چهارم هست .
در غزل ((وصف دل )) ديوان آمده :
و اين بيت دوم اشارت بـه اصطلاحات جفرى از اقليم و بلد و خانـه و كوى هست . فتدبر.
در درس 44 دروس هيئت و ديگر رشته هاى رياضى آمده هست : علوم قریبه حوزه علمیه ((آنان را درون رشته هاى علوم ارثماطيقى مواضعت و اتفاق ديگر، و نظير كارشان درون شعب اعداد حروف دوائر بسيار هست كه ربطى بـه اين فن ندارد، چنانكه عالم نامدار محمود بن محمد دهدار متخلص بـه عيانى كه از اعيان علماى اماميه قرن دهم هجرى هست در جواهر الاسرار و خلاصه آن ، دوائر عديده اى درون اعداد خاص و هر يك را براى امرى مخصوص ، و بسيارى را منصوص بـه روايتى ماءثور ذكر كرده هست . و به خصوص علماى مغاربه را درون فنون ارثماطيقى و اعداد حروف دوائر شرح و بسطى بتمام هست و دستى بسزا دارند.))
در پايان درس 54 دروس هيئت بعد از بيان اقاليم بـه اصطلاح هيئت تحت عنوان ((تتمـه )) مى فرمايد:
((تتمـه : تقسيم اقليم ارضى بـه اقسام هفتگانـه ، و اقليم هشتم سماوى كه عرض اقليم رويت بوده هست ، دانسته شده هست . و به اقليم هشتم بـه اصطلاح عرفان اشارتى شده هست .
اكنون بدان كه درون بسيارى از كتب و رسائل علوم و فنون مطلقا لفظ اقليم بـه معنى مطلق سرزمين نيز بكار شده هست و از كثرت موارد استعمال نيازى بـه نقل شواهد نيست .
و علم جفر از علوم ارثماطيقى را 28 اقليم هست كه هر حرفى از حروف بـه بُعد ابجدى حروف گرفته شود و هر مربع آن حاوى چهار حرف هست ، حرف اول اقليم و دوم شـهر و سوم كوى و چهارم خانـه هست بدين بيان كه احمد را درون اقليم اول ، شـهر هشتم ، كوى سيزدهم ، خانـه چهارم بايد گرفت ؛ و محمد را اقليم سيزدهم ، شـهر 8، كوى 13، خانـه 4؛ و يوسف را اقليم 10، شـهر 6، كوى 15، خانـه 17؛ و يوشع را اقليم 10، شـهر 6، كوى 21، خانـه 16، و على هذا القياس .
و گاهى حروف را بـه چهار اقليم قسمت مى كنند كه حصه هر اقليم هفت حرف مى شود)) انتهى .
جناب محقق نراقى درون خزائن ص 314 فائده اى درون كيفيت نوشتن جفر جامع مطرح فرموده هست كه نقل آن مناسب مى نمايد.
((فائدة عظيمة درون كيفيت نوشتن جفر جامع : بدانكه بايد بيست و هشت جزء كاغذ وضع كرد و هر جزئى چهارده ورق كه بيست و هشت صفحه باشد و در هر صفحه اى بيست و هشت سطر باشد و در هر سطرى بيست و هشت خانـه باشد و در هر خانـه چهار حرف رسم مى شود و در اصطلاح هر جزيى را اقليم و هر صفحه اى را شـهرى و هر شـهرى محله اى و هر محله اى را مشتمل بر بيست و هشت خانـه هست و حروفى كه درون خانـه ها رسم مى شود بـه اين طريق هست كه هر خانـه اى چهار حرف ، حرف اول علامت جزء، دوم علامت صفحه ، سيم علامت سطر، چهارم علامت خانـه .
پس درون خانـه اول از سطر اول از صفحه اول از جزء اول چهارم الف هست . اولين علامت علامت جزء اول و ثانى علامت صفحه اول ، ثالث علامت سطر اول ، رابع علامت خانـه اول ، و در خانـه دوم از سطر اول سه ((الف )) و يك ((ب )) رسم كنند و همچنين که تا خانـه بيست و هشتم سه ((الف )) و يك ((غ )) كه علامت بيست و هشتم هست رسم كنند، و در خانـه اول از سطر دوم از صفحه اول از اين جزء دوم ((الف )) و يك ((ب )) و يك ((الف )) رسم كنند كه علامت جزء اول و صفحه اول و سطر دوم و خانـه اول هست ، و در خانـه دوم دو ((الف )) و دو ((ب )) نويسند و همچنين که تا آخر سطر، و در سطر سيم از صفحه اول درون خانـه اول دو ((الف )) و يك ((ج )) و ((الف )) نويسند، و در خانـه دوم دو ((الف )) و ((ج )) و ((ب )) نويسند و همچنين که تا آخر سطر، و در صفحه دوم درون خانـه اول از سطر اول يك ((الف )) بـه جهت جزء، يك ((ب )) بـه جهت صفحه و دو ((الف )) بـه جهت سطر و خانـه نويسند و على هذا القياس که تا در خانـه آخر از سطر آخر از جزء آخر چهار ((غ )) نويسند.
فائدة : در بعضى از رسائل بنظر رسيده كه هر كه اين جفر جامع را بنويسد و با خود دارد همـه مخلوقات او را مطيع و منقاد گردند و كسى درون مدة العمر با او دشمنى نتواند كرد، و هر خانـه اى كه درون اين جفر جامع باشد از مرگ فجاءة و طاعون درون امان باشد، و اگر كسى با لشكرى باشد فتح ايشان را باشد و هر كه بنويسد بـه هر مراد كه خواهد برسد، و هر آفريده اى كه درون بلايى عظيم افتد اين را بنويسد و با خود دارد حق تعالى او را از آن ورطه برهاند، و اگر حاجتى داشته باشد و به آن نتواند رسيد چهل روز همـه روزه نظر بر اين اوراق افكند که تا حاجتش روا شود بـه شرط تقوى و كتمان سر و پرهيزكارى ، و هر روز بعد از نماز دويست مرتبه بگويد ((يا رحمن كل شى ء و راحمـه )) و بعد از آن نظر بـه آن اوراق كند و اگر دشمنى داشته باشد كه بـه هيچ نوع دفع آن را نتواند كرد هر روز بعد از صبح چهل مرتبه بگويد: يا مذل كل جبار بقهر عزيز سلطانـه و نظر بر آن اوراق كند که تا چهل روز، روز آخر حروف اسم آن شخص را بسط عددى مثل آنكه اسم محمد را بجاى ((ميم )) اءربعين و بجاى ((ح )) ثمانية ، و بجاى ((ميم )) اءربعين و بجاى ((دال )) اربعه ثبت نمايد و به ترتيب تكسير كند بـه اين نحو...؛ و بسط حرفى مثل آنكه حروف اسم آن شخص را تكسير كند و به حروف را جدا گانـه و بسطى را جداگانـه بر كاغذ نويسد يكى را درون گورستان بسوزاند و يكى را درون خاك كند بشرط آنكه آن كس بـه حسب شرع دفع آن واجب باشد بعد آن كس ناچيز گردد.))
انتهى .
خواننده گرامى دانا هست كه دست بدين اعمال زدن بدون مقدمات و اذن حق متعال خلاف ادب مع الله هست و مبارزه با نظام آفرينش و كلمات وجودى و چينش كشور هستى است . لذا اگر كسى را بـه اين حقايق سر و سرى شد بايد اذن الله تكوينى را كه بر اساس ولايت تكوينى هست داشته باشد و در صورت اوامر الهى بدان دست زند وگرنـه خلاف حقيقت گرداننده نظام بلكه خلاف عين نظام هست . يعنى جفر جامع و ديگر شعب ارثماطيقى را هم مى شود درون جمالى بكار برد و هم درون جلالى ، درون جمالى آن چه بسا درون موارد زيادى اذن باشد همانند الفت ايجاد كردن بين دو مسلمان يا بين زن و شوهرى ؛ ولى درون جلالى آن كه درون بيانات جناب محقق نراقى آمدهاست بهتر آن هست كه انجام نگيرد و در صورت اذن و امر الهى از باب اطاعت از اوامر حق متعال درون همان محدوده امر انجام مى گيرد. يعنى جفّار بايد بداند كه خداست دارد خدايى مى كند و او را شاهد و ناظر مطلق درون همـه شئون بداند، و خود را درون برابر حق متعال چيزى نبيند و لذا ائمـه هدى با اينكه صاحب جفر جامع بودند كه طبق نصوص ماءثور جفر جامع درون نزد آنـها هست ولى هرگز درون امور جلالى دست بـه اعمال جفرى نزدند كه ادب مع الله و حضور و مراقبت تام را مراعات نموده اند. فتدبر.
در ص 138 خزائن آمده هست : اعلم اءن الجفر ثمانية و عشرون جزءا، كل جزء ثمانيه و عشرون صفحه كل صفحة ثمانية و عشرون سطرا، كل سطر ثمانية و عشرون بيت ، فى كل بيت اءربعه اءحرف ، الحرف الاول بعدد اجزاء الثانى بعدد الصفحات الثالثة بعدد الاسطر الرابع بعدد البيوت ، فاسم جعفر مثلا يطلب من البيت العشرين من السطر السابع عشر من الصفحة السادسة عشر من الجزء الثالث و على ذلك فقس .
اين همان هست كه درون ابتداى شرح اين بيت گفته آمد.
منبع:جلد دوم شرح دفتر-شارح:استاد صمدی آملی
[علامـه حسن زاده آملی علوم قریبه حوزه علمیه]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 18 Sep 2018 23:04:00 +0000